توضیحات
من چنینَم که نمودم[۱]…
پیشهام شاعری نیست
هرگز نانِ شعر را لب نجنباندهام
و چشمِ انتظارِ کلامَم
ستایش را
در کلاه از سر گرفتنِ کسی
نجسته است
و در ترازوی محبت
پاره سنگی از شعر
در بساطم نبوده است
و در پی نوالهای
کِبرْ خندِ غاصبْ منصبی را
به دریوزه
نیفتادهام
و در چارسوقِ معرفت
به لوطی گری و نوچهگی
گُذری به نام نزدهام
تنها
گاهی
عصیانِ درد را
و فورانِ احساس را
و بهتِ اندوه را
روزنی
گشادهام
و اگر
زادِ راهِ تمنّایم را
متاعی بوده است
در جامهی عریانی
بیخیالِ خیلِ سُخرهخواران
بیعَلَمکَردنِ هراسهی
لفافهای
تو در توی ابهام و منزلت
بر منارهی
تنهاییام
جار
زدهام
[۱]. وام گرفته از حضرت حافظ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.